سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برانگیخته شدن

برانگیخته شدن(کامل شدن)؛

         آزادی ، رهایی ، آری ، نجات از کسبه های دین پرستی و مصلحت پرستی ، رهایی از "عدم" و رسیدن به "شدن" هجرت کردن بنام او ، بسوی او وبه روی او و برای او ، برای کامل شدن ، یعنی رهایی از "عدم" و رسیدن به "شدن" زیرا هجرت می آموزد که بر تابوت کسبه های دین پرستی چنگ زده شود تا حسرتی برای تحولات تاریخی نباشد .

         همچنان که محمد "ص" در تنگنا قرار گرفت ، میان انبوهی از کسبه های دین پرستی و بدعت های پوچ و خاموش و چون محمد "ص" درمیان خصم و گروهاواحزاب گثیر کسبه های دین ومصلحت پرستی قرار می گیرد و سپس چون خدا این گونه می بیند به او ندای آزادی و رهایی و نجات از کسبه های دین پرستی را می دهد و می فرماید؛ ای محمد! ، ای رسول من ! و اکنون به تو " رسالت " ی محول شده که آنرا بسامان برسانی ، برای رهایی و آزادی،نجات یافتن از قید و بند کسبه های دینی ، لذا " رسالت"ت کامل نیست و برای کامل شدن عظیم نبوت هجرت کن تا به آنچه که برتوست دست یابی ، آری ! آزادی و رهایی برای کامل شدن رسالت .آنگاه ! محمد هجرت می کند بسوی دیار و سرزمینی "نا آشنا "برای رسیدن به هدف مقدس و اقامه کامل شدن و چون محمد "ص" هجرت می کند و رسالت محمد"ص" کامل می شود تکامل می یابد ، به "شدن" می رسد.زیرا در هنگام طلوع ، خورشیداعظم برجان و دل محمد "ص" نورمی تابد ، آری! نوری معنوی که خدا می خواست برای کامل و تکامل یافتن نبوت "رسول"ش..........برگرفته از قسمتی از کتاب " روزهای کبود پروانه " نوشته ناصرروئین فرد.26-2-94/ناصرروئین فرد.


پنجره دل از خاموشی تاظهور

کتاب پنجره دل از خاموشی تا ظهورصفحه

         ما آمده ایم از خستگی هایمان بگوییم و آمده ایم از دل شکستگی هامان بحث"اساس"ی که درجهان امروز مطرح است ، دل را آرام کنیم ،مساله مسؤلیت را بیش از آنچه که ما در فارسی ازاین کلمه می فهمیم ، ارزش و تحق بخشیده است.

            انسان به اندازه ای فکرکردن واندیشیدن برای "آدم" شدن وچگونه زندگی را سامان دادن می تواند رشد مثبت برای باز شدن پنجره دل از لحظه خاموش بودن و نفوذ نور الهی تا ظهور برای ایجاد اعمال نو نسبت به "اعمال"ی که دیروز وجود نداشته است برایش رغم خواهد خورد ، بنابراین انسان بیشتر وبهتر از دیروز با تقوی و پرهیزکاری می تواند خودش را محک بزند.

واین خود یعنی دل سپردن به خدا و کمک و یاری خواستن از پروردگار برای "آدم "شدناست وحتی انسان برای لحظه ای از زمان "زندگی " اش "حواس " ش جمع باشد که از بعد قوه "کبر" ، عجب و "مغرور" شدن مواظب رفتارهای اخلاقی خود قرارگیرد در همین رابه دکتر علی شریعتی می فرماید,.........(رجوع شود به صفحه 53).ناصرروئین فرد/19-2-94

 

 


آسمان هفتم

بنام خداوند که همیشه درقلب ها جاویدان است.

آسمان هفتم

درخواب به آسمان رفتم به آسمان هفتم شاید!باورنکنیدولی باورش برای شما لذت بخش است و"لذت"ش آن است که من در خواب به آسمان هفتم رفتم و دوبیرق سبز که زیبایی آن حد اندازه نداشت دیدم برروی آن دوبیرق ها نام محمد ص و علی ع حک شده بود .(دوبیرق به طور جداگانه).                           

ای محمد و ای علی !آنان که شمارا نمی شناسند چقدر بد شانس اند و عاقبت خراب دارند .وآنان که شما را می شناسند وبه شما انس پیدا نموده اند در بهشت مخلدندوزیر سایه بان درخت طوبی کنار نهرهای جاری آب کوثر "بهشت" ی بر اریکه هاو سریر هایی که از ابریشم بافته شده انددرحالیکه از نعمت های بهشتی بهره می برند با موسیقی رمانتیک درخت طوبی به آرامش می رسند.(این خواب واقعی است .)/ناصرروئین فرد./15-2-94


سیه درخت مزرعه فدک

"فاطمه "س ، پاره تن پدرش رسول الله است.

             سرگذشت دردناک روزگار خشن و حق کشی ها و نامردمی ها و آن خاطره های دلخراش ، چون سرگذشت" فاطمه "س نور چشم رسوالله که دژخیمان بر او و فرزندانش امام حسن"ع" و امام حسین "ع" رحم نمی کنند و حتی سایه درختی که در مزرعه فدک بود را از او می گیرند . 

              از زینب که قهرمان کربلا بود و شکنجه ها یی که برای تضعیف و بیعت گرفتن ، بر جانش ریختند ، ولی او چون کوهی پولادین در مقابل پلیدیان روزگار یعنی یزید فاسق و ابن زیاد خائن می ایستد و ابرو خم نمی کند .شهادت پاره تن حضرت رسول اکرم فاطمه "س" مادر پنج فرزند امام حسن ، امام حسین ، حضرت زینب ، ام کلثوم وآخرین فرزند ش محسن که چشم به جهان نگشود ه بود بواسط دشمنان به شهادت رسید.

            شهادت حضرت فاطمه "س" را چنین باز گو می نماید بااین شرح ، پس از این که به دستور عمربن خطاب درختی در وسط مزرعه فدک بود را قطع شد ، چرا ؟!وبه چه علت ؟! این دستور از ناحیه آن نامهربان ریاست طلب صادر شده بود تا همین یک پاراگراف آن را می نویسم ، بعد از قطع در خت مزرعه فدک دیگر سایه ای نیست که سر و صورت امام حسن وامام حسین از گرمای سوزان و آتشین حجاز محافظت بماند وبه آنها صدمه وارد ننماید و از طرفی این مزرعه مهریه ائی است که از طرف پدر به فاطمه ارث رسیده است و هیچ شک و ریبی درآن دیده نمی شود ، عمر به سبب دخالت های بی جا و بی اساس و بی بنیاد درتمام امورات شهر دارد آن هم به جهت دشمنی با حضرت امیر الموؤمنین امام علی "ع" به دختر پیامبر خدا آزار می داد.واو را اذیت می نمود .تا این که در آن صحرای سوزان حجاز که گرمای آتشین برای فرزندان فاطمه "س" که کوچک بودند ناراحت کننده بود در روزها فاطمه دست فرزندانش را می گرفت و آنها را می برد به مزرعه فدک که در زیر سایه درختی که در مزرعه بود ساعتی در آن سایه از گرما درامان باشند وقتی عمی این صحنه را دید و یا به وی خبر بردند که در روزهادختر رسول خدا به مزرعه می رود اما این حرکت عمر را درهم کوبید و بسیار ناراحت می شد وسپس برهمین حسب چون نتونست آن را هضم کند دستور داد تا درت را قطع کنند واین کار انجام شد و خیلی فاطمه "س" ناراحت شد و به امام علی "ع" جریان را با دل شکستگی نقل نمود. و.........